اولین پاییز
سلااااااااااااااااااااااااام
سلام به دختر گلم خوبی گلم پاییزت مبارکککککککککککککککککککککک
دخترم مامانتو ببخش که این چند وقت برات مطلبی ننوشت آخه ماشااله هر چی بزرگتر میشی شیطون ترم میشی و به مراقبت بیشتری نیاز داری تازه سرماهم خورده بودی نمی تونستم تنهات بزارم ولی الان بهتری انشااله همیشه خوب باشی تا مامانم بتونه با حوصله بیادو کلی از شیطونییات برا بگه عزیزم
اون روز که سرما خوردی بردیمت دکتر الهی من فدات بشم تا اومد نوبتمون بشه کلی مارو خندوندی یه آقایی سرفه می کرد توهم خیره شده بودی بهش تا سرفه میکرد فوری پشت سرش عداشو در می آوردی می گفتی اوهو اوهو بعدشم نگاه به ما می کردی می خندیدی که یعنی من دارم عداشو در میارم خندیدنتم بامزه بود دهنتو کامل تا جای که می تونستی باز می کردی ولی حالا یه جور دیگه می خندی چشماتو رو هم فشار میدیو دهنتو باز می کنی که آدم می خواد بخوردت
میگم شیطونی نگو نه یه ساعتی که اومدم به وبلاگت یه سری بزنم تو پیشه حاج ننه داشتی بازی می کردی یه لحظه حج ننه تنهات میزاره توام از فرصت استفاده می کنی درو که پیش بوده باز میکنی چهار دستو پا میری تو حیاط از اونجاهم رارو بلد بودی میری تا دم در فقط خدا بهمون رحم کرد که بابا دم در ایستاده بود میدوه وتورو بغل میکه توهم لباسا خاکی تازه کلیم ذوق میکریو دست می زد ولی خیلی ترسوندیمون بیچاره حج ننه میگفت من داشتم تو اتاقارو می گشتم فکر نمی کردم که بیرون بیاد
راستی چندروز پیش رفته بودیم مسافرت خیلی جای باصفایی بود تو استانه خوزستان روستای شیوندابشاره خیلی زیبایی داشت تازه گوسفندم سر بریدیم کله پاچشم بار گذاشتیم برا فرداش الهی مامان دورت بگرده انقدر خوشمزه کله پاچه می خوردی که نگوچندتا عکسه خوشگلم به سختی ازت گرفتم چون جادش خیلی بد بود تا اومدیم برسیو به ابشار خسته شدیم هرکی مارو می دید می گفت این بچه رو چطوری اوردید بالا ولی دوستامون کمک میکردنم هر دفعه یکی بغلت می کرد خلاصه اینکه چون با تو بودیم خییلی خوش گذشت
دخترم دوستتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت دارم تو شیرینی زندگیمونی عسلم